چرا کرگدن ها مو ندارند
Basilio Gimo
Carol Liddiment

یکی از روز ها خرگوش لب لب دریا راه میرفت

1

کرگدن نیز آنجا بود, بخاطر قدم زدن و خوردن علف های سبز و خوشمزه آمده بود

2

کرگدن متوجه بودن خرگوش نشد و ناخواسته پای خرگوش را زیر پا کرد. خرگوش هم به غالمغال کردن شروع کرد: تو کرگدنک! کور استی, نمی بینی که پایم را زیر کردی؟

3

کرگدن از خرگوش بخشش خواست: من از شما بخشش می خواهم, من شما را ندیده بودم. لطفا مرا ببخشید! لیکن خرگوش گپهای او را نشنید و سرش چیغ زد: تو قصدا این کار را کردی, یک روزی تاوانش را خواهی پرداخت

4

خرگوش رفت آتش را پیدا کرد و گفت: برو و کرگدن را که وقتی از آب برای سبزه خوردن بیرون برامد بسوزانش. او پایم را زیر کرده بود. آتش پاسخ داد: درست است دوستم خرگوش عزیز, کاری را که تو خواستی همان را انجام میدهم

5

پسانتر وقتی که کرگدن از دریا برای سبزه خوردن بیرون برامد, آتش ووووش صدا کرد و شعله ور شد. شعله های آتش مو های کرگدن را سوختاند

6

آتش داد و فغان کرگدن را کشید و کرگدن هم دوید و خودش را درون آب انداخت. تمام مو های جانش توسط آتش سوخته بودند. کرگدن گریه میکرد, تمام موهایم در آتش سوخت! موهای مقبولم! موهای پرپشتم

7

خرگوش از سوختن مو های کرگدن زیاد خوشحال بود. و کرگدن تا امروز است که از ترس آتش از پیش آب دور نمیشود

8
You are free to download, copy, translate or adapt this story and use the illustrations as long as you attribute in the following way:
چرا کرگدن ها مو ندارند
Author - Basilio Gimo, David Ker
Translation - behzad ayubi
Illustration - Carol Liddiment
Language - Persian (Afghanistan)
Level - First paragraphs